دانلود رمان خدمتکار هات من
با سلام در خدمت شما همراهان گرامی هستیم در این تایم زمانی از وبسایت رمان پلاس با رمان عاشقانه و زیبای ” دانلود رمان خدمتکار هات من ” امیدواریم مورد پسند شما عزیزان قرار گیرد لطفا جهت مشاهده لینک های دانلود در ادامه با ما باشید.
دانلود رمان خدمتکار هات من
خلاصه ای از رمان »
نمیدونم چطور کولم رو برداشتم ،
حتی یادم نمیاد که چطور از روی بالکن پریدم ..
فقط دویدم.. بدون توجه به درد ، به سرما ، فقط دویدم..
اونقدر دویدم که حتی یادم نمیاد به کجا رسیدم…
فقط یه گوشه پنهان شدم و حقیرانه از کوله ی قدیمی و پاره پورم لباسی بیرون اوردم و پوشیدم..
-گریه نکن آیناز ،گریه نکن دختر ،،تو بدتر از ایناشم از سر گذروندی.. گریه نکن دختر جون..
اما فایده نداشت…
این چشمه اشک لعنتیم خشک نمی شد…
نفس عمیقی کشیدم و دوباره به راه افتادم..
نگاهی به ساعت گوشیم انداختم..
دو ساعت از دوازده گذشته بود..
با ترس قدم بر می داشتم..
خیابون ها خالی از ادم بود و این دیوونم می کرد..
نفسم گاهی از یاد آوری کاری که تا چند ساعت پیش باهام انجام داده بودن میرفت و نمیدونم چرا فراموش نمیکردم حس لمس دستای اون مرد و روی *هشتم…
دندون روی هم ساییدم که صدای فریاد بلندی از پشت سرم شنیدم…
-هی تو چیکار میکنی اونجا؟!
از ترس یخ زدم ….
قسمتی از رمان »
جیغ بلندی کشیدم و سعی کردم از دستشون فرار کنم.. دستاشون روی بدنم حرکت میکرد و لباسامو تو تنم پاره میکردن.. هرکدوم اندازه ی یه هرکول هیکل داشتن و من بینشون مثل یه فنچ کوچیک بودم… ، سعی کردم دوباره دستمو از دستشون دربیارم با بغض التماس کردم: .. کاریم نداشته باشید ، -تو رو خدا ولم کنید محسن خندید و دست به جیب جلو اومد..
نگاه هیز و پر از کثافطش رو به بدنه سفید و نیمه برهنم انداخت و زیر لب چیزی گفت… بی توجه به اشک جم شده ی گوشه ی چشمم دستشو روی سی*نم گذاشت و بلند داد زد: -دیدی گفتم هشتادو پنجه احمد؟!
، هی گفتی نه بیشتره شرطو باختی پسر بیا بالا شماره رو..
بغضم بیشتر شد و اشکم سرازیر.. .. هرکاری بگید میکنم ، -آقا تو رو خدا ولم کنید.
خفه شویی گفت و خودشو چسبوند به بدنم… سرشو روی سی*نه هام گذاشت و گاز آرومی گرفت.. ل*ب*ام میلرزید و یکیشون خیره شده بود به صورتم.. از ترس به سکسکه افتاده بودم… دستشو جلو اورد و محکم روی سی*نم کوبید…
از درد جیغ بلندی کشیدم که صدای جوون گفتنشون بلند شد.. – میدونی چند وقته تو کفتم لعنتی؟!فکر کردی حالا که اینجا گیرت آوردم دست از سرت برمیدارم هرزه ؟! یکیشون با خنده و بلند گفت:
چه ، -از کجا گیرش آوردی پسر؟! درست شبیه بازیگرای فیلم س**سیه..میبینمش ا*ب*م میاد برسه به لمس اون به*شت کوچولوی نازش.. دندونامو محکم روی هم فشردم و خیره ی صورت آشغالش شدم.. بی توجه به نگاه تندم قدم تند کرد و اومد پشتم…
دستی به باس*نم کشید و انگشتشو داخل*ش فرو برد..
چشم بستم و اخی از درد گفتم..
رمان های پیشنهادی »
- پکیج رمان های اربابی و هات _ ( ۱۱+ رمان )
- رمان انگلیسی کثیف
- رمان عمویم نباش
- مردی که به زانو درآمد
- ۵ رمان برتر و عاشقانه
◈ رمان ارباب خشن و هات من ◈ رمان ارباب حریص من ◈ رمان سه دبیرستانی هات ◈ رمان دکمه و شلاق ◈ رمان مردی که به زانو درآمد ◈ رمان هوس پرستان ◈ رمان نهایت لذت ◈ رمان دختر خلافکار ◈ رمان شب سرنوشت ساز ◈ رمان باج گیری در تخت ◈ دانلود پکیج رمان های پرطرفدار ◈ دانلود رمان بدنام ◈ رمان الهه ای در لباس زیر ( 4 جلد )