رمان قاصد بهار
در خدمت شما هستیم در رمان پلاس با رمان زیبای قاصد بهار این رمان عاشقانه است تقدیم به همه دوست داران رمان های عشقولانه و هیجانی امیدواریم دوست داشته باشید جهت جزئیات بیشتر به ادامه مطلب مراجعه کنید »
رمان قاصد بهار
خلاصه ای از رمان »
بی هوا در را باز کرد که پویان اخم هایش را در هم کشید:
-دختر تو در زدن بلد نیستی؟!
منتظر جواب نماند، که به آنی برگشت و تیشرتی که روی تخت افتاده بود به تنش کشید. آیدا پشت چشمی نازک کرد:
-دختر چهارده ساله نیستی که این همه خودت و می پوشونی…..این و بگیر!پویان برگشت و چنگی لابلای موهای به نسبت بلندش فرو برد، تا کمی مرتبشان کند و در همان حال پرسید:
-کیه؟!
-پیام ، مویایلت هم زنگ زده جواب ندادی….
به طرف آیدا می رفت که نیمه ی راه دستی به پیشانی اش کوبید:
-یادم رفت بزنمش تو شارژ!
گوشی را از آیدا گرفته بود که او هم شانه ای بالا انداخت و دومرتبه در را بست.
پله ها را پایین می رفت که صدای حبیب تو گوشش پیچید. سلامی گفت و حبیب از چهارچوب در آشپزخانه کنده شد. حینی که سراپایش را برانداز می کرد، کتش را از تنش بیرون کشید:/ جهت مشاهده ادامه رمان از باکس تعبیه شده در زیر استفاده کنید »
این رمان بصورت آنلاین میباشد
لطفا جهت حمایت از نویسنده این رمان آنرا بصورت انلاین مطالعه کنید.
رمان های که دیگر کاربران خوانده اند:
من یک بازنده نیستم
استاد خاص من
درخواست رمان
رابطه اجباری
استاد مغرور من نسخه کامل
دانلود رمان همسر اجباری
در همسایگی گودزیلا
عروس استاد
حاج آقا
عاشقی بعد از فراموشی نوشته طاهره نیرومند
زندگی آذر نوشته طاهره نیرومند
زمستان داغ نوشته اسما کرمی پور
دردی بنام عشق نوشته الهام کامیاب
زندگی سیگاری نوشته مرجان فریدی
رمان ارباب خشن و هات من رمان ارباب حریص من رمان سه دبیرستانی هات رمان دکمه و شلاق رمان مردی که به زانو درآمد رمان هوس پرستان رمان نهایت لذت رمان دختر خلافکار